کتابچۀ فروتن آشپزی
نویسنده: مینو امیرقاسمی
نـاشـر: نشر مرکز
تعداد صفحات: ۱۰۴
خانم باشیم یا آقا، وقتی به سبب اوضاع تحصیلی یا شغلی از خانه دور میشوید، معمولاً آغاز تجربۀ آشپزیمان با راهنمایی مادران یا کسانی که برایمان جایگاه مادری دارند، آغاز میشود و چه تجربۀ شیرین و فراموشنشدنیای به دست میآوریم؛ معمولاً اولین غذاهایی که به این شکل پختنشان را میآموزیم تا سالهای بزرگسالی برایمان جذاب هستند و آنها را خیلی خوب درست میکنیم و بهگونهای استاد آموزش این غذاها به دیگران میشویم.
«کتابچۀ فروتن آشپزی» یک کتاب کاربردی است که در پاسخ یک مادر به سؤال دختر دانشجوی دور از خانهاش نوشته شده است؛ اما با کتابهای آشپزی معمولی تفاوت بسیاری دارد؛ درواقع مخاطب با خواندن این کتاب، اطلاعات بسیار ارزشمندی در خصوص ارتباط بنیادین تغذیه با فرهنگ به دست میآورد. نویسنده هوشمندانه به پیوندهای ذائقۀ سنتی و فرهنگ این سرزمین و دگرگونیهای ناخواندۀ اجتماعی آن (تهاجم فرهنگی) نیز مینگرد و علاوه بر آن از اشاره به سایر مشکلات فرهنگی، اجتماعی و حتّی سیاسی روز، خودداری نمیکند.
مینو امیرقاسمی آشپزی را مبتنی بر اصول چندگانهای میداند که اجازه نمیدهد، بیمبالات و اندیشه به امر مهم و حیاتی آشپزی بپردازیم. نویسندۀ نکتهسنج، علاوه بر آموزش کاربردی دانش ضروری آشپزی، تلاش دارد بینش خواننده را در انواع زمینههای معناساز و مرتبط با سنّت ارزشمند آشپزی ایرانی ارتقا بخشد و ضمن پذیرش برخی مؤلفههای فرایند ناگزیر مدرنیته، حرکت بر پایۀ سنّت را واجب میشمارد. پس از خواندن این کتاب، دیگر آشپزی، در نگاه هیچکس، یک کار پیش پاافتادۀ افراد بیکار نخواهد بود و در هر جایگاهی که باشیم مایلیم گاهی فروتنانه آشپزی کنیم و لذّت ببریم.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «خیلی اهل اندازهگیری و گِرَم و مثقال و پیمانه نیستم؛ ولی اینجا قضیۀ مجلسی و آبروداری مطرح است، باید دقیق بود (بین خودمان بماند، تمام اندازههای داده شده تقریبی و غیردقیقاند). آخر دانشجو، معیار و ترازویش کجا بود؟...»
«کتابچۀ فروتن آشپزی» هدیۀ یک مادر فرهیخته به فرزندش و همۀ فرزندان سرزمینمان است که در قالب یکی از کتابهای بستۀ فرهنگی «کتابخوان مهرماه» به کتابخانهها عرضه گشته است؛ آن را بخوانید و با نگاهی نو، جذّاب و فرهنگی به هنر آشپزی، آشنا شوید.
لالا لالا عروسک جان
شاعر: اسدالله شعبانی
تصویرگر: تهمینه حدادی
نـاشـر: کتابهای پروانه
تعداد صفحات: ۲۴
نوای آشنای لالایی، تقریباً نخستین صدای دوستداشتنی و خاطرهانگیری است که همۀ ما آن را در گنجینۀ خاطرات کودکی ضبط و ثبت کردهایم. شاید اگر بتوانیم صدای لالایی مادرها یا بزرگترهایی که برای ما لالایی میخواندند را در ذهنمان مرور کنیم با بسیاری از باورها، آرزوها و آمال ایشان آشنا شویم.
لالایی علاوه بر ارزش نوستالژیکی که برای اکثر انسانها دارد، تاریخ ارزشمند ادبیات شفاهی هر قوم را در خود دارد و به بسیاری از وقایع تاریخی، مسائل اجتماعی، حسرتها و امیدها، شرایط اقلیمی و اعتقادات بومیـ مذهبی ملّتهای گوناگون رهنمون میشود.
دنیای روزآمد تکنولوژیها، امروز، این ارمغان ارزشمند ادبیات شفاهی و فلکلور را تهدید کرده است و بسیاری مادران از فرط خستگی و مشغلۀ کار دیگر برای کودکانشان لالایی نمیخوانند و بسیاری از مادر بزرگها فرصت دیدار با نوههای عزیزشان را کمتر به دست میآورند.
حفظ این ثروت ادبی و سنّت قومی؛ حتّی با به کار گیری انواع «روشهای بازتولید فرهنگی» ارزش بسیار زیادی دارد و شاعر نامآشنای ادبیات کودک و نوجوان «اسدالله شعبانی» تلاش دارد در مجموعه اشعار لالاییاش با عنوان «لالا لالا عروسک جان»، چند لالایی موزون و زیبا و در عین حال، متناسب با سلایق و نیازهای مادر و کودک امروزی را به مخاطبان ارائه دهد.
این کتاب موزون و جذاب کودکانه، پیشنهاد بستۀ فرهنگی «کتابخوان ماه مهر» به والدین جوان است تا آن را برای کودکان عزیزشان بخوانند و خوابی شیرین و خاطرهانگیز را به فرزندانشان هدیه دهند.
موریس و کتابهای پرنده
نویسنده: ویلیام جویس
مترجم: فرمهر منجزی
تصویرگر: جو بلوم
نـاشـر: پرتقال
تعداد صفحات: ۵۲
همۀ ما میدانیم که کتابها دوستان بسیار مهربان ما هستند، آنقدر مهربان که هرگز دوستانشان را تنها نمیگذارند و بدون کمترین منّت و توقعّی هر وقت به سراغشان برویم با ما همراه میشوند. حتّی گاهی با کمک داستانها و ماجراهای پرشور آنها در حالی که در خانۀ خود نشستهایم بدون نیاز به هیچ وسیلهای تا جاهای دور سفر میکنیم و از رؤیاهای شیرین و دوستداشتنی لذّت میبریم؛ این صفات عمومی همۀ کتابهاست؛ اما هر کدام از ما کتاب ویژۀ خودمان را داریم و بهنوعی میتوان گفت: که هریک از ما خود یک کتاب هستیم با یک دنیا ماجرا، ماجرایی که با آغاز زندگی ما شروع میشود و پس از پایان زندگی مادّیمان، بیکموکاست یا تغییر، درست همانطور که آن را نوشتهایم در کنار ما میماند و شیرینی یا تلخی انتهای داستانش، وابسته به اعمال و رفتار هر یک از ماست و تنها خودمان هستیم که میتوانیم سرنوشت ابدی کتابمان را رقم بزنیم.
«موریس لسمور» هم کتاب خودش را دارد؛ موریس عاشق کتابها بود و ذهنش بر اثر کلمههای زیاد و جورواجوری که در کتابها میخواند به یک دنیای شگفتانگیز مبدّل شده بود. او عادت داشت هر روز ورقی از کتاب زندگیاش را بنویسد تا اینکه یک روز، شهر طوفانی شد و همهچیز به هم ریخت بهگونهای که حتّی کلمات کتاب زندگی موریس هم داشتند پراکنده میشدند؛ اما کتابها به داد موریس رسیدند و او به کمک یک دوست مهربان، وارد خانۀ امن کتابها شد و ترجیح داد، همراه کتاب زندگیاش کنار سایر کتابها بماند و حرف دلشان را بشنود و داستان همۀ آنها را بخواند.
تصور کن، خانهای که کتابها در آن زندگی میکنند چهقدر جذّاب و دوستداشتی میتواند باشد و اینگونه است که وقتی به خانۀ کتابها میروی (کتابخانه) نمیتوانی به همۀ کتابها با دقّت نگاه نکنی و تنها به یک یا چند کتاب اکتفا کنی؛ موریس باهوش بود و همۀ اوقاتی که کنار کتابها داشت را قدر میدانست.
روزها و سالهای شیرینی برای «موریس و کتابهای پرنده» میگذشت تا اینکه موریس متوجّه شد...
«موریس و کتابهای پرندهاش» همراه بستۀ فرهنگی «کتابخوان مهرماه» به کتابخانههای ما آمدهاند؛ اگر دوست دارید این کتاب جذّاب را که یک انیمیشن هم به نامش ساخته شده و جایزۀ آکادمی اسکار را از آنِ خود کرده است را زودتر بخوانید و با موریس به سرزمین کتابهای پرنده سفر کنید به کتابخانههای عمومی سراسر کشور مراجعه کنید.